۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مراقبت» ثبت شده است

مراقبۀ نفس با جوارح

حاکمیّت تن و فرماندهی جوارح به عهدة نفس است. اعمال و افعال انسانی از آن منشعب می­شوند و در نتیجه جوارح تابع اویند. اگر نفس، صالح و پاک شد،‌ عمل جوارح خوب می­شود و اگر ناپاک، جوارح به تبع او کارهای ناشایست انجام می­دهند. اگر قلب با مراقبه صالح و تمیز شد،‌ جای خدا می­شود که گفته­اند:« قلب مؤمن جایگاه عرش رحمان است». و در بعضی روایات آمده که حق تعالی می­فرماید:« من در آسمان و زمین نمی­گنجم، ولی در قلب بندة مؤمنم می­گنجم.»

اگر قلب الهی شد، همة حرکاتِ جوارح الهی می­شود. اگر نفس فاسد و شیطانی شد و در درون آن انجاس، کثافات و شیاطین خانه کرده باشند، حرکاتِ جوارح ابلیسی می­شود زیرا جوارح تابع متبوع بوده است. نتیجه آن که هر فعل و حرکتی از اعضاء و جوارح به اصل مربوط است. وقتی اصل در کثرت، تفرقه و ضلالت و یا در وحدت و جمع باشد، تابع به دلیل عقل و نقل از آن تبعیت می­کند.

اعمال ظاهری

 اعمال ظاهری


منشأ اخلاق زشت، آلوده شدن به افراط و تفریط و توجه به اعمال ظاهرى بدون توجه به حقیقت عمل است. شخص عبادتى را به عادت انجام مى‏دهد ؛اما توجه به باطن ندارد و چه بسا اگر دقیق شویم مى‏بینیم از دون به تقدیرات الهى اعتراض دارد. نفس آن کس که به اعمال ظاهرى صرف توجه دارد مانند اتاقى است که نقش و نگار زیبایى دارد ولى کف آن اتاق جاى مزبله است ! همانگونه که بیمارى بدن تنها با مالیدن پماد بر پوست درمان نمى‏شود و باید با پرهیز از بعضى چیزها و نوشیدن بعضى داروها بیمارى را درمان کرد، بیماریهاى نفس هم نیاز به درمان همراه با پرهیز و مراقبه دارد. نکته مهم قابل توجه اینست که از مراقبت دایمى نباید غافل بود که مبادا آن صفت رذیله دوباره عود کند. عمل ظاهرى بدون حقیقت و باطن مانند علف هرزه‏اى است که پیرامون گیاه بروید و موجب عدم ترقى و رشد گیاه مى‏شود. در واقع با خلوص نیت است که باطن پاک شده و رشد مى‏کند و با تکیه صرف بر ظواهر، رشد حقیقى انجام نمى‏گیرد.