بقعه شاه نعمت الله ولی

هو

بسم الله الرحمن ارحیم

کتاب مکتوبات مجموعه ای از 108 رساله ی عرفانی از حضرت شاه نعمت الله ولی می باشد . نگارنده از عارفان بنام قرن هشتم هجری است و سلسله ی گنابادیه او را سرسلسه ی طایفه ی خود می دانند . فارغ از سلسله ای که به نام او ایجاد شده است و هر انحرافی که این طایفه دارند ، حضرت ایشان به حقیقت صاحب مقامات عالیه اند و صحبت پیرامون آنجناب را به حقیقت باید بر عهده ی قلندران حقیقت گذاشت . کسانی که این راه به شدت خطیر و پر پیچ و خم را طی کرده اند .

عجب است و عجب است و عجب است از بی سوادانی که بدون اطلاع از این علوم و مراحل به نقد ایشان می نشینند و دعوی پیروی از کتاب و اهل بیت می کنند و ظاهر احادیث و آیات را مستمسک برای دفع این عالی جنابان قرار می دهند حال آنکه هنوز در مراحل ابتدایی نفس مانده اند و هنوز قدمی برنداشته اند در محبت خدا که چشمان کورشان به نور حکمت منور گردد . بله ، برای سالک آن چیز که معیار است قرآن و روایات است ، اما نه ظاهر آنها . بلکه برای هر کدام بطونی است و برای آن بطون نیز بطون دیگر چنانچه پیامبر ص فرمود .

اخیرا فیلمی مشاهده کردم که گوینده به اصطلاح داشته تحلیل صوفیه گنابادیه می کرده ، در همان ابتدا از حضرت شاه نعمت الله ولی نام برده و چیزی از بی ادبی نمانده بود که نثار ایشان نکند . البته معلوم بود که گوینده سخت بی سواد است چون معنی وحدت وجود ، مسائل مربوط به مبدا  و دفع عقل را نفهمیده بود و دیوان ایشان را محکوم به این دو مسئله می کرد . مهم نیست که بعد از ایشان چه برداشت هایی از این کلمات شده است ، مهم اینست که از انسانی بزرگ مثل ایشان نمی تواند چنین خطای بزرگی یعنی دفع عقل به معنای اصلا فکر نکردن سرزده باشد که اگر اینطور بود این 108 رساله و حدود دویست مورد دیگری که دارد در مورد چیست . در همین کتاب در اوایل آن اگر بخوانی می فهمی که اصلا گویی منبع ملاصدرا برای حکت متعالیه است . حکمت متعالیه اگر فکر کردن در عالم و سیر در آن نیست پس چه است ؟ معنای دفع عقل خیلی بالاتر از این حرفهاست بروید دنبالش تا بیابید.

خصوصا اینکه امکان ندارد انسان بدون اجرای دستور دین به مقامی برسد حال که ایشان حداقل داشتن بصیرت برزخی شان محقق است و مگر به آن تجرد می شود رسید بدون اجرای  دین  در صورتی که  پیامبر فرمودند ص که طلب علم بر هر مرد و زنی واجب است و البته پیشگویی بی نظیر ایشان در شعر معروفش که چندین پادشاه از جمله رضاخان و محمد رضاشاه و قبل آنها و حتی حضرت امام را نام برده گویای اینست که ایشان به عین ثابته دسترسی داشته است چه برسد به چشم برزخی .  و آن معانی توحید که در سراسر آثار منظوم و منثور ایشان جاریست را مگر می شود با قرآن خواندن و حدیث خواندن و کتاب عرفانی خواندن یافت . اینها را باید وجدان کرد و لا غیر . از ادامه ی کلام خودداری می کنم و شما را دعوت می کنم که به این علوم روی آورید و اسباب سعادت و آسایش و آرامش خود را فراهم سازید که در این عصر بی نهایت وارونه ، جز این ها به داد انسان نمی رسد . یاد بگیرید تا یک عمری اسیر هیچ ها نشوید و به دنبال هیچ ها نروید و به هیچ ها فکر نکنید .



این کتاب را می توانید هم اکنون به صورت مستقیم دریافت کنید