۵۱ مطلب با موضوع «نکته های سلوکی» ثبت شده است

صوت خواندن اشعاری از باباطاهر توسط مرحوم سید هاشم حداد


برای دریافت و یا شنیدن صوت کلیک کنید



واعظ درون

در کتاب مصباح الهدی آمده است که :


قال مولانا الامام الصادق (علیه السلام):

       «مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکَنَ عَدُوُّهُ مِنْ عُنُقِهِ»


مولای ما امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس واعظی از درون خودش نداشته باشد و بازدارنده‌ای از نفسش نداشته باشد و مرشدی همراهش نباشد دشمن خود را گریبان‌گیر خود کرده است.

اخلاق عارف

شیخ الرئیس در مقام عرفان مى گوید: عارف ، خوشرو ، و خندان و متبسم است و از روى تواضع به کوچک تر ، همان طور احترام مى کند که به بزرگ تر ... و از دیدن افراد گمنام ، همان قدر خوشحال مى شود که از دیدن افراد نامدار ؛ چگونه شاد نباشد و به وجد نیاید در حالى که به حق و همه چیز به این سبب که خداوند را در آن مى بیند شادمان است ، و چگونه براى او همگان یکسان نباشند ، در حالى که همه نزد او اهل رحمت اند که مشغول باطل اند . تا آن جا که مى گوید : عارف ، شجاع است و چگونه شجاع نباشند در حالى که او از مرگ هراسى ندارد ، و بخشنده است و چگونه بخشنده نباشد در حالى که از محبت باطل برکنار است ، و او حقد و کینه ها را فراموش مى کند و چگونه چنین نکند در حالى که ذکرش مشغول به حق است .


منبع : پند های حکیمانه حسن زاده آملی

یقین - سخنرانی استاد کمیلی

بسم الله الرحمن الرحیم
ولا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
و صلی الله علی محمد(ص) و آل محمد(ص)

یقین

      در آیه شریفه خداوند می فرماید،باید آنقدر عبادت کنید و خداوند را بپرستید تا به مرحله ی یقین برسید از این آیه شریفه کشف می شود که مرتبه ی عین الیقین از مراتب بالای ایمان است. هر چند در باره ی این آیه تفسیر مشهوری است که منظور از یقین مرگ است یعنی انسان عبادت خود را تا لحظه ی مرگ ادامه دهد زیرا مرگ مرحله ی یقینی است و از آن گریزی نیست این تفسیر ظاهری این آیه است اما تفسیر عمیق و عرفانی این است که در اثر عبادت کردن و پرستش خداوند و مسیر تدریجی کمال، به آن کمال بالا برسد آنکمال بالا یقین و نفس مطمئنه، نفسی که در آن یقین و اطمینان و باور زیاد است و هر چه خداوند در قرآن فرموده است همه در نظر او جلوه می کند اگر در مورد جهنم و یا بهشت آنهمه مطلب در قرآن آمده است، و هر چه خداوند فرموده در گفته های خداوند هیچ شکی ندارد و به حقیقت همه در نفس خودش رسیده است.

نکاتی اخلاقی از شیخ رجبعلی خیاط

1. زنده باش و زندگی کن و بدان که حیات در حرکت و ممات در سکون است.

2. می‌دانید شما و دنیای شما از مجموع ذراتی خلق شده‌اند و خالق برای هر ذره جهان به این عظمت وظیفه خاصی قرار داده تا این نظم و شکوه را بیان کند و انسان از آن و گاهی در اثر غرور جزیی از آن است.

3. هستی به سرعت غیر قابل باوری در حرکت است و همین حرکت در اندام شما وجود دارد و کل عالم با این شتاب به سوی خدا روانند، در نتیجه چنان بیاندیشید و حرکت کنید که از میدان وسیع این مغناطیس خارج نشوید که خالق را بشناسید و به عظمت خود پی ببرید و این خلقت حیرت انگیز نامش انسان است، را از دست ندهید.

صعوبت عبور از عالم برزخ و کثرات انفسیّه

هنوز از خستگى راه نیاسوده وارد عالم برزخ که کثرت انفسیّه است مى‏گردد. در اینجا به خوبى مشاهده مى‏کند که مادّه و کثرات خارجیّه در درون خانه طبع او چه ذخائرى به ودیعت نهاده بودند ، این‏ها همان موجودات خیالیّه نفسانیّه هستند که از برخورد و علاقه به کثرات خارجیّه به وجود آمده و جزء آثار و ثمرات و موالید آن به حساب مى‏ آیند 

این خیالات مانع از سفر او مى‏شوند و آرامش او را مى‏گیرند ، و چون سالک ، ساعتى بخواهد در ذکر خدا بیارمد ناگهان چون سیل بر او هجوم آورده و قصد هلاک او را مى‏کنند .

جان همه روز از لگدکوب خیال

وز زیان و سود و از بیم زوال

نى صفا مى‏ماندش نى لطف و فرّ

نى به سوى آسمان راه سفر

بدیهى است که صدمه و آزار کثرات انفسیّه قوى‏تر و نیرومندتر از کثرات خارجیّه مى‏باشد ، چه انسان مى‏تواند با اختیار خود با عزلت و انزوا از مزاحمت و تصادم با کثرات خارجیّه دورى جوید ولى البتّه نتواند بدین وسیله از صدمه و آزار و خیالات نفسانیّه رهائى یابد ، چه این‏ها با او قرین و همجوارند .

مسافر راه خدا و طریق خلوص و عبودیّت حقّ ، از این دشمنان نمى‏ هراسد ، دامن همّت بر میان مى‏بندد و به یارى آن نغمه قدسیّه راه مقصد را در پیش مى‏گیرد و از عالم خیالات که او را "برزخ" نامند خارج مى‏گردد. ولى سالک باید بسیار بیدار و هوشیار باشد که در زوایاى خانه دل چیزى از این خیالات به جاى نمانده باشد ، زیرا دأب این موجودات خیالیّه ، اینست که در موقع بیرون کردن آنها ، خود را در گوشه و زوایاى مخفیّه دل پنهان مى‏کنند ، به طورى که سالک فریب خورده گمان مى‏کند از شرّ آنها خلاص شده و از بقایاى عالم برزخ چیزى با خود همراه ندارد ، ولى آن هنگام که مسافر به چشمه حیات راه یافته و مى‏خواهد از عیون حکمت سیراب گردد ناگهان بر او تاخته و با تیغ قهر و جفا ، کارش را مى‏ سازند .

مثل این سالک مثل کسى است که در حوض خانه خود آبى وارد ساخته است و مدّتى به آن دست نزده تا تمام آلودگى‏ها و کثافات آن ته نشین شده آب صافى در حوض نمودار و گمان مى‏ کند این صفا و پاکى پایدار و همیشه است ، ولى به محض آنکه بخواهد در حوض فرو رود یا چیزى را در حوض بشوید ناگهان تمام آن لردها و کثافات ، آب صاف را آلوده نموده لکّه‏ هاى سیاه بر روى آب پدید مى‏آید . لذا باید آنقدر سالک با مجاهده و ریاضت تحصیل آرامش خیال بنماید که موالید خیالیّه او در ذهن او متحجّر شده و نتوانند قیام نموده و ذهن او را وقت توجّه به معبود مشوّش دارند .

۱ نظر

خطرهای مکاشفات برای سالکان راه عرفان

6 راهکاری که آرامت می کند!

یکی از نیازهای انسان در زندگی داشتن شادی است. شادی یک نیروی مضاعف درونی است که انسان را در انجام دادن فعالیت‌هایش کمک می‌کند و سبب می‌شود که با نشاط بیشتر به موفقیت برسد. انسان‌هایی که شادترند از نظر روحی و جسمی هم سالم‌تر هستند، یعنی شادی در سیستم بدنی افراد تاثیر دارد و سبب می‌شود که اعضای بدن بهتر به فعالیت خود برسند. حال۶ روش برای رسیدن به این مطلوب:

پای درس ابن سینا - سخنانی ناب

هر کس عادت کند که بدون دلیل هر حرفی را باور کند ، از صورت انسانی خارج است. ابوعلی سینا

موسیقی صدای خداست.  ابوعلی سینا

انسان ، هر زمان از پیشامد آینده درباره ی خود اندیشید و از آن ، بیم و هراس در خاطرش نشاند ، آن خطر ، زود تر او را تعقیب میکند.  ابوعلی سینا

نیک بخت ترین مردم کسی است که کردار به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی.  ابوعلی سینا

برخی چنان سرگرم میراث علمی گذشتگانند که فرصت مراجعه به عقل خود را ندارند و اگر فرصتی هم به دست آورند حاضر نیستند اشتباه ها و لغزش های آنان را اصلاح و جبران کنند.  ابوعلی سینا

تعصب در دانش و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه ی خامی و بی مایگی است و همیشه به زیان حقیقت تمام میشود.  ابوعلی سینا

کسی  که به تمرین های بدنی میپردازد به هیچ دارویی نیاز ندارد ، درمان او در جنبش و حرکت است.  ابوعلی سینا

هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست.  ابوعلی سینا

چیزی که دانش می آراید راستی است.  ابوعلی سینا

نشان دوست نیکو آن است که خطای تو را بپوشاند ، تو را پند دهد و رازت را آشکار نسازد.  ابوعلی سینا

هر که دنیا خواهد ، دانش آموزد و هر که آخرت خواهد در عمل کوشد.  ابوعلی سینا

اگر میدانستید که یک محکوم به مرگ هنگام مجازات تا چه حد آرزوی بازگشت به زندگی را دارد ، آنگاه قدر روزهایی را که با غم سپری میکنید ، میدانستید.  ابوعلی سینا

۱ نظر

وحدت باطن کثرت

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حضرت استاد در توضیح بند ذیل از رساله نورالوحده فرمودند:

خواجه حوراء (ره) می فرماید : وحدت ،باطن کثرت است و کثرت ،ظاهر وحدت .

ذات اقدس اله است که عوالم را به وجود آورده است . پس در باطن همه ی کثرات ، وحدتی نهفته است . امّا حقیقت ، آن است که کثرت آمده و روی وحدت را پوشانده است ؛ مثل برفی که روی بام ها می نشیند ، و چون خدای تبارک و تعالی سرّ مستتر است ، وحدت و وحدانیّتاو برای هر کسی ظاهر نمی شود :


معشوق چون نقاب ز رخ بر نمی کشد*هر کس حکایتی به تصوّر چرا کند 

وحدت برای کسی ظاهر می شود که از خواصّ باشد و بتواند وحدت را در کثرت پیدا کند . عدّه ی کثیری از انسانها نمی آیند به خودشان زحمت بدهند تا در اثر مجاهده از خواصّ شوند . آنها همین عالم ظاهر و کثرات پر رنگ و لعاب کذایی را می بینند . در صورتی که کثرت ، فقط پوسته و قشر وحدت است . این جماعت که کثیری از اهل دنیا را شامل می شود ، تمام عمر در حجابند و هیچگاه اذن پیدا نمی کنند که در حرم یار وارد شوند . این تفضّلات تنها مختصّ کسانی است که سالهای زندگی شان را صرف مراقبه و تزکیه ی نفس نموده اند و صفای باطنی بدست آورده اند . افرادی که چنین خصوصیاتی نداشته باشند از تبادلات لطیف و دلنواز ملکوتی بی بهره خواهند ماند :

   
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند*و آنکه این کار ندانست در انکار بماند 

واقعاً چه کسانی می توانند بطن این کثرت را کشف کند جز خواصیّ از بندگان خدا که اهل توحیدند . تنها آنها می توانند به این سرّ پی ببرند . و اهل توحید کسانی هستند که در همه ی اطوار و شئونات تبادلات عارفانه مستدام هستند . هم در بسط های اشراقات جمالی دلبسته هستند و هم در تندرها و قبض های جلالیه . در واقع اهل توحید اسیر تدبیرها و طنّازی های محبوبشان شده اند . در دامی افتاده اند که هم ولا دارد هم بلا . اهل توحید بلاکش هستند :

سلسله موی دوست حلقــه دام بلاست*هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست

در راه خدا ، باید انتظار همه جور حادثه را داشت . بلاهایی که بر سالک سرازیر می شود گاهی اثر کوتاهی ها و غفلتهای خودش است و گاهی جهت امتحان صبر او . جمیع این مائده های آسمانی ! به جهت اعتلای مقامات ولایی سالک است و هر کس که صبرش و مقاماتش بیشتر و والاتر باشد بلاهایش بیشتر و سخت تر می شود :

باز گوید رسم عاشق این بود*بلکه این معشوق را آیین بود
چون دل عشاق را در قید کرد*خودنمایی کرد و دل ها صید کرد
امتحانشان را ز روی سرخوشی*پیش گیرد شیوه عاشق کشی
در بیابان جنونشان سر دهد*ره به کوی عقلشان کمتر دهد
دوست می دارد دل پر دردشان*اشک های سرخ و روی زردشان
چهره و موی غبارآلودشان*مغز پرآتش، دل پردودشان
دل پریشانشان کند چون زلف خویش*زآنکه عاشق را دلی باید پریش
خم کندشان قامت مانند تیر*روی چون گُلشان کند همچون زریر
یعنی این قامت کمانی خوشتر است*رنگ عاشق زعفرانی خوشتر است