۵۱ مطلب با موضوع «نکته های سلوکی» ثبت شده است

نامه عارف بالله شیخ محمد بهاری به محبوب و معشوقش ( حضرت حق )

مراسله عارف باللّه شیخ محمد بهارى به محبوب و معشوقش

مژده دادند که بر ما گذرى خواهى کرد **** نیّت خیر مگردان که مبارک فالیست  (حافظ)

 مدتى بود مدید و عهدى به غایت بعید، که شعله نار اشتیاق قلب به لقاء آن وجود مکرم از چاک گریبان سر زده بود. هیچ کس را قدرت بر اطفاء این نایره (آتش) نبود. مى‏سوختم و مى‏ساختم، خود را به عشق روى تو مشغول کرده.

فریب خویش می‏دادم که این دم یار می آید *** بهر آواز پائى خاطر خود شاد می کردم

 لیکن در طالع خود ندیده بودم که این آسانى بتوانم دامن جلالت را به کف آورم ولى از آن جایى که ((دل پیامبر آن چه را دید (شب معراج) تکذیب نکرد)) ما کذب الفوأد ما رأى (نجم:11) زمان گذشت و دلم میگوید حتماً تو می آیى. به این نیمه احتمال زنده بودم و در این ظرف مدت دهرى بر من گذشت که چه گویم :
۱ نظر

سخنانی از ابن مسکویه در مورد نفس

1 -  غیر از بدن ظاهری چیز دیگری در ما وجود دارد که غیر از جسم است و جزء جسم هم نیست و عارض بر آن هم نمی باشد . از طرفی دانستیم که جسم ، هیچ شکلی و رنگی را قبول نمی کند مگر آنکه شکل و رنگ اول را از دست دهد !

برخلاف عقل که مشاهده می کنیم تمام اشکال و الوان و مقادیر و مساحات را قبول می کند بدون آنکه در آن تغییری حادث شود و بلکه باعث قوت عقل می گردد چنانکه عقل آدمی به دانش و آزمایش توانا می گردد .

از اینجا معلوم می شود که میان عقل و جسم یا ماده و نفس تباین و اختلاف واضح است .


2 -  قوای جسمانی ما شناسائی و اطلاع را بوسیله حواس می فهمند و از آن اطلاع و معرفت ، قوی و توانا می شوند . مثل آنکه از شهوات بدنی و لذائذ جسمانی لذت می برند و با نشاط می گردند . در صورتی که نفس همینکه به ماده و احساسات نزدیک می شود ضعیف و ناتوان می شود . ولی چون به خود برگردد و از آنها دور می شود توانا می گردد و به کلی برخلاف جسم است .


3 -  نفس مایل به علوم و امور الهی است و هر چیزی به سوی هم جنس خود شوق دارد و میل می کند و از چیزی که باعث کمال ذات و قوام جوهر و هستی اوست دوری نمی کند .

پس نفس انسان در حالت فکر کردن چون بکلی از بدن منصرف است قهرا مخالف افعال بدن بوده و مفارق با آن است .


4 -  نفس برای هر علمی مبادی و اصولی دریافت می کند غیر از آن مقداری که توسط حواس دریافت کرده است . مثل آنکه حکم می کند که مثلا (میان دو طرف نقیض چیزی واسطه نیست) و این حکم به وسیله حواس درک نمی شود .


5 -  حواس تنها مدرک محسوسات اند در صورتیکه نفس ، اسباب و علل وقایع و اتفاقات و اختلافات را درک می کند و درک اینگونه امور معقول بهیچ وجه به وسیله جسم و حواس نیست ، مثل آنکه بر امور حسی حکم می کند که این امر حسی راست یا دروغ است .

چنانکه مثلا چشم ، جسم بزرگ را کوچک می بیند ( مثل خورشید ) و کوچک را بزرگ می بیند ( مثل انگشت آدمی در آب )



تفاوت عرفان با علوم غریبه

سخنی از علامه طباطبایی

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر قیّم المیزان ذیل آیات ۱۰۲ و ۱۰۳ از سورة بقره که مربوط به داستان هاروت و ماروت است، بحثی فلسفی و علمی دارند و چون این دو بحث کاملاً مرتبط است، ترجمة خلاصه‌ای از آن را می‌آوریم و سپس نکات مورد استفاده از سخن ایشان را آورده و آنگاه بحث را پی می‌گیریم.

بحث فلسفی (درباره علوم غریبه)

«تجربة شخصی ما و حکایات شنیده شده شکی در وقوع کارهای خارق عادت باقی نمی‌گذارد. کمتر کسی است (از ما) که کار خارق عادت ندیده یا نشنیده باشد. همة ما کم یا زیاد از این‌گونه کارها دیده و شنیده‌ایم.

۲ نظر

ارزش سکوت


سکوت به وحدت نزدیک تر است ، چون اگر دو نفر حرف بزنند ، دو حرف داریم . ولی اگر دو نفر سکوت کنند فقط یک سکوت داریم !



شیوه های سلوک در عرفان شیعی | الیاس عارف زاده | قسمت دوم | سلوک پلکانی

منظور از سلوکِ پلکانی، چنانکه از اسم آن پیداست، این است که سالک تا پله ها و گام های نخستین را برندارد، و نتایج آن را به دست نیاورد اجازۀ قدم نهادن در مرحلة بعدی یا منزل بعدی را ندارد؛ زیرا در این شیوه فرض بر این است که اگر سالک پیش از آنکه مرحله و منزل پیشین را به طور کامل طی کند و شرایط و فروعات آن را انجام دهد، به مرحلة بعدی قدم بگذارد، برای او فایده ای دربر ندارد، و کار بیهوده ای انجام داده است. چه بسا این کار باعث انحطاط او به مراحل قبل شود. چون سیروسلوک بر باطن و ظاهر سالک اثر میگذارد؛ هنگامیکه حال سالک براثر مجاهدت های فراوان، تغییر کند، وقت آن رسیده است که از مقامی به مقام بالاتر صعود کندنقشة کلی این شیوۀ طرح مراحل و حالات و منازل در برخی از احادیث ائمه(ع) بیان شده بود، اما در ابتدا زهّاد مسلمان فقط واجبات و نوافل را انجام می دادند و از محرمات پرهیز می کردند؛ سپس کم کم به دلیل دقت و کثرت در انجام آنها این عبادات به صورت سیروسلوکِ باطنی و معنوی رخ نمود، که آن را به فعل الهی نسبت می دادند و آنها را فوائد می خواندند. با دریافت این فوائد و به کاربردن نامهای خاص برای آنها و تثبیت آنها در اذهان، نخستین شکل از تجربة عرفانی در اسلام پدید آمد. سپس این تجارب به تدریج تنوع یافت. درنتیجه، عرفای اولیه در آن سیر معنوی، نوعی ترقی را مشاهده کردند و هر یک از مراتب صعود را مقتضی وقتی خاص دیدند. با تعیین این مراتب و درجات، عنوان دیگری به فوائد داده شد و آن عنوان منازل سلوک بودپس ازآن، عرفا این منازل را با نامِ حالات و مقامات کنار هم چیدند و برخی نیز کتبی مختص در شرح این مراحل نگاشتند. اما چون سیروسلوک عارفان متنوع بود، عارفانی که به بحث منازل سلوک پرداخته اند بهطورکامل بر سر تعداد این مقامات و عناوین و ترتیب دقیق آنها اتفاق نظر ندارند. اما میتوان مشترکات آنها را استخراج کرد و ترتیب کلی مقامات را بدست آورد.
۳ نظر

کشف و کرامات

ترک کرامات

حضرت علاّمه طهرانی قدّس‌اللـه‌نفسه‌الزّکیّة کرارا مى‌فرمودند:

مسیر أهل توحید و عرفان با مسیرهاى دیگر از قبیل أهل کشف و کرامات متفاوت است. راه خدا، راه تهذیب و فناست و با راهى که بعضى دراویش و دیگران پیش گرفته و نفس را تقویت نموده و فربه مى‌کنند، در دو قطب مخالف قرار دارند. ریاضت‌ها و مجاهدت‌هاى آنها براى پروارکردن نفس و افزودن به قواى آن است، أمّا أهل توحید نفس را در زیر سنگ‌هاى ریاضت و مجاهده آسیا کرده و لِه مى‌نمایند و مُعترف به عجز و نیستى خود مى‌گردند.

از این رو در مدّت حیات ایشان أبدا دیده نشد که با أفرادى که در مسیرتقویت نفس بوده و گمشده خود را غیرتوحید حضرت پروردگار مى‌دانستند، اگرچه انسان‌هاى خوب، أهل تهجّد و زهد و ایثار بودند، حشر و نشرى داشته باشند. و مى‌فرمودند: راه ما جداست!

غیر توحید، هرچه باشد فاقد ارزش است

در سلوک راه خدا، انسان باید تنها داغ و نشان توحید حضرت حقّ را بر دل داشته باشد و شعار او در طریق وصال این باشد که:

اقسام مکاشفاتی که برای سالک رخ می دهد

مکاشفات مادیّه

أوّل: مکاشفات مادیّه و طبیعیّه و آن اطلاع بر مخفیّاتى است که براى انسان در عالم طبع حاصل مى‌شود. مانند علوم طبیعى و ریاضى و هیئت و أمثال آن.

مکاشفات قلبیّه

دوّم: مکاشفاتى است که براى سالک بعد از عبور از عالم طبع و ورود در عالَم مثال حاصل مى‌شود و آنرا مشاهدات قلبیّه گویند. چون تجسّم بعضى از معانى به صورتهاى مثالى و آن در بیدارى نظیر خوابها و رؤیاهائى است که انسان در خواب مى‌بیند.

مکاشفات روحیّه

سوّم: مکاشفاتى که براى سالک بعد از عبور از عالم مثال و ورود در عوالم روح و عقل حاصل مى‌گردد. و آنرا مشاهدات روحیّه گویند، که بواسطه قدرت روح و سیطره او در عالم بسیار مى‌شود، چون احاطه بر خواطر و افکار و طىّ الارض و طىّ در هوا و عبور از آتش و اطّلاع از آینده و تصرّف در نفوس به مرض یا صحّت و تصرفّ در افکار عامّه.

مکاشفات سرّیه

چهارم: مکاشفات سرّیّه است. و آن مکاشفاتى است که براى سالک در عالم خلوص و لاهوت بعد از عبور از روح و جبروت حاصل مى‌شود؛ و آنرا مکاشفات سرّیّه گویند. چون کشف اسرار عالم وجود و اطّلاع بر معانى کلّیه، و کشف صفات و اسماء کلّیّه الهیّه.

مکاشفات ذاتیّه

پنجم: مکاشفاتى است که براى سالک بعد از کمال و عبور از مراتب خلوص و وصول به مقام توحید مطلق و بقاء بالله پیدا مى‌شود، و آنرا مکاشفات ذاتیّه گویند. چون ادراک حقیقت هستى و آثار آن و ترتیب نزول حکم بر عالم امکان، و مصدر قاضا و قدر و مشیّت الهیّه و مصدر تشریع و وحى و احاطه برجمیع عوالم نازله و کیفیّت تحقّق حادث و ربط آن به عوالم ربوبى و اتّحاد وحدت و کثرت و أمثال آن. و این را مکاشفات ذاتیّه گویند.

بنا برآنچه گفته شد معلوم مى‌شود که مکاشفات روحیّه قبل از ورود به عالم الهى و توحید حاصل مى‌شود و مشترک بین مؤمن و کافر است؛ و به هیچ وجه اثباتاً دلالت بر کمال و نفیاً دلالت بر عدم کمال ندارد.



منبع : رساله سیر وسلوک بحر العلوم منسوب به بحر العلوم

۱ نظر

چگونه ائمه اطهار با وجود دارا بودن مقام عصمت مطلقه به خود نسبت گناه می دهند ؟

مقاله پیش روگزیده ایست از فرمایشات حضرت آیت الله حاج سیدمحمد محسن طهرانی در کتاب حیات جاوید در ارتباط با اینکه چگونه ائمه اطهار علیهم السلام با وجود دارابودن مقام عصمت مطلقه به خود نسبت گناه می دهند ، ایشان در ابتدا به تبیین و نقد برخی از دیدگاه ها و نظرات در ارتباط با این مساله پرداخته و در نهایت نظر بدیع و دقیق خود را در حل این عویصه و مشکل بر اساس مبانی دقیق عرفانی و فلسفی بیان می فرمایند .

شیوه های سلوک در عرفان شیعی | الیاس عارف زاده | قسمت اول | سلوک درختی

سلوک عرفانی در مذهب شیعه به دو روش انجام می پذیرد. سلوک درختی و سلوک پلکانی. در سلوک درختی، بر مراتب درونی سیروسلوک تأکید شده است؛همچنین، کدام منزل اصل است و کدام فرع. در سلوکِ پلکانی، مراحل سیروسلوک مورد نظر است. ازاین رو، سالک باید بداند اول در کدام مرحله باید سلوک کند و بعد باید کدام فعل و مرحله را سلوک کند. به دیگر سخن، دراین سلوک، وظایف به صورت پلکانی و پشت سرهم بیان شده است .


مقدمه

موضوعات مراقبه ی قلب | حضرت استاد کمیلی + دست خط

زهد قلبی

صبر قلبی     

شکر قلبی   

کفر و توحید قلبی     

نفی نفاق قلبی         

نفی خواطر سوء قلبی     

ترک معاصی قلبی          

باور و یقین قلبی          

نجوا و مناجات قلبی      

ترک وسواس و شبهات فکری     

سوء ظن و حسن ظن