وقتی
دو نفر به چیزی مایل باشند، هر کدام را رقیب دیگری میگویند. چنان که وقتی
دو نفر کشتی میگیرند، هر یک از این دو رقیب دیگری است تا اینکه در این
زور آزمایی یک نفر غالب و دیگری مغلوب شود.رقیب در اینجا – که رو به روی
شخص مراقب ایستاده – هوی و هوس، نفس، شیطان و صفات مَلَکی است که سالکِ
مراقب تلاش مینماید تا با مواظبت و نظارت، نیات و اعمالش را از اینها دور
نماید و آنها را مغلوب کند و به خدا، صفات ملکوتی و فضایل متّصل شود. تا
وقتی که صفات الهی در سالک ملکه نشده باشد، در معرض خرابکاری است.
روایت شده است که خداوند به ملائکه فرمود:« شما موکّل به ظواهر هستید، ولی من مراقب بر بواطن هستم.»
برای
سالک کسب فضایل مسئله مهمّی است. اما تا زمانی که تحصیل آن کامل نشده،
رقبای مخالف درون یعنی هوس های نفسانی، او را در تیررس خود قرار میدهند
لذا سالک یا مجروح میشود و یا از راه باز میماند.
حرکت
به سوی حق، صراط مستقیم و دور شدن از رقیب است. طاعت و بندگی ممدوحِّ رب و
فحشا و منکر مبغوض رب است. ذکر او جلای قلب و ذکر شیطان و مظاهر آن مخرّب
قلب است.
تا
سالک از خودیت خود نجات پیدا نکرده و به شهوات علاقمند باشد – اگر چه در
ظاهر امکان دسترسی برای او نیست اما چون در باطن به آن میل دارد – مغلوب
رقیب است.
قوّة
واهمه و خیال، وعده های غیر الهی را نقد و وعدههای الهی را نسیه جلوه
میدهند، تا انوار وحقایق به قلب سالک رسوخ نکند و رقیب تلاش میکند تا
سالک را با رنگ آمیزی، تدلیس و غش در متاع به خود جذب کند. امّا وقتی که
مراقبِ قلب در مقابل رقیب به مدد و توفیقِ حق، با استقامت ایستادگی کرد، به
تدریج در معرض تیررس مخالفین قرار نمیگیرد و راه را بر آنان میبندد. تا
جایی که رقیبان قطع امید کنند که البته برای این امر صبر کافی و وافی لازم
است؛ در غیر این صورت حرکت کُند شده، حیرت و اضطراب زیاد گشته و به قهقرا
برمیگردد.
استقامت در حوادث بیثباتی در عمل بنده را سلطان نماید، شاه را دربان کند
در
حدیث قدسی آمده است که حق فرمود:« همانا در بهشت عدن کسانی را ساکن میکنم
که وقتی به معاصی برخورد کنند، به یاد عظمتم میافتند و مرا ناظر و مراقب
خود میبینند.»
شخص
مراقبی که جنبة تعظیم و اجلال حق را مراعات داشته، قلبش متوجه و مستغرق به
حق و حالت انکار نداشته باشد، معاصی و گناهان را دوست ندارد و اگر هم
انجام دهد صرف غفلت آنی، سهو و نسیان است.
مکروهات
و مباهات هم گاهی زمینة بعضی لغزش ها را فراهم میکنند. چنان که
فرمودهاند:« کراهت دارد مرد از میان دو زن عبور کند». ارتکاب این کراهت
شاید زمینهای ایجاد کندکه شخص به گناه بیفتد، اما چون جلال و هیبت حق را
مشاهده میکند، عدم التفات به مکروه غالب خواهد شد.