چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۱۰ ب.ظ
1.اشاراتی به معانی
انفاق: بخشیدن، دادن و بخشیدن مال و دارایی به کسی.
2.اشاراتی از قرآن
1- و ما انفقتم من شیء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین: هر چیزی را (در راه او) ببخشید او جایگزین میکند و او بهترین روزی دهندگان است. (سبا: 39)
2- والذین صبروا ابتغاء وجه ربّهم و اقاموا الصلوه و اُنفقوا ممّا رزقناهم سراً و علانیه: آنان که در پی خشنودی پروردگارشان صبر پیشه میکنند و نماز برپا میدارند و از آنچه ما روزی آنان کردهایم پنهان و آشکار میبخشند. (رعد: 22)
3- فالذین آمنوا منکم و انفقوا لهم اجر کبیر: آنان که از شما ایمان آوردند و بخشش کردند، برای آنان پاداش بزرگ است. (حدید: 7)
4- لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا ممّا تُحبّون: هرگز به (حقیقت) نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید به دیگران ببخشید. (آل عمران: 92)
5- و ما تنفقون إلّا ابتغاء وجه الله و ما تنفقوا من خیر یوفّ الیکم: و نمیبخشند جز برای خشنودی خداوند و هر دارایی که ببخشید از خوبی ها، پاداش آن را تمام به شما باز میگردانند. (بقره: 272)
6- و اَنفقوا من ما رزقناکم من قبل أن یاتی احدکم الموت: از آنچه روزیتان کردهایم (در راه خدا) بخشش کنید پیش از آنکه مرگ هریک از شما در رسد.(منافقون: 10)
7- مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبّهٍ انبتت سبع سنابل فی کل سنبله مائه حبّهٍ و الله یضاعف لمن یشاء: مثل (بخشش) آنان که داراییهای خود را در راه خدا میبخشند چون دانهای است که هفت خوشه برآورده باشد و در هر خوشه صد دانه باشد و خداوند برای هرکه بخواهد آنرا چند برابر میکند. (بقره: 261)
3.اشاراتی از احادیث
1- علی (ع) (در سفارش به فرزندش حسن (ع)): در حقیقت از دارایی تو همان متعلّق به توست که برای آخرتت پیش فرستی و آنچه پس از خود بگذاری، از آنِ وارث است. (تحف العقول ص83)
2- امام صادق (ع): انفاق کن و به عوض یقین داشته باش. (بحار الانوار 96 /130)
3- امام علی (ع): کسی که مالی را انفاق نکند، آن مال (درواقع) به او روزی نشده است. (غررالحکم ح7544)
4- امام صادق (ع): هیچ بندهای نیست که از خرج کردن یک درهم در راهی که حقّ آن است دریغ ورزد، مگر اینکه دو درهم به ناحق خرج کند. (الکافی 3 /504)
5- امام کاظم (ع): هرکس یک حق از (حق) خداوند عزّوجل را دریغ ورزد ، دو چندان آن را به انفاق در راه باطل میدهد. (الکافی 3 /506)
6- امام زین العابدین (ع): از خصلتهای مؤمن، انفاق کردن در حال تنگدستی است. (تحف العقول ص282)
7- پیامبر (ص): ای بلال! انفاق کن و از خداوند صاحب عرش، ترس تنگدستی نداشته باش. (میزان الحکمه 12 /388)
8- پیامبر (ص): مردم همه عیال (نانخور) خدایند محبوبترین کس در پیشگاه خدا آن است که به عیال خدا(مردم) انفاق بیشتر کند. (بحار 93 /118)
9- امام علی (ع): همانا انفاق کردن مال در طاعت خدا بزرگترین نعمت است. (جامع احادیث الشیعه 17 /86)
10- امام باقر (ع): هیچ بندهای نیست که از انفاقی که خدا را خشنود کند بخل ورزد جز آنکه گرفتار شود که چند برابر آنرا در مصرفی که خدای را خشمگین کند، خرج نماید. (آثار الصادقین 24 /72)
4.نکته ها
- بدان که انفاق مال و دارایی وقتی بر بنده آسان شود که آنرا امانت و عاریت دردست خود بداند و در حقیقت مالک اصلی او را حق بداند. چون وقتی بنده خود را مالک حقیقی چیزی بداند، تدبیر و تقدیر آنرا نفس به عهده گرفته پس منع و عطاء برایش مشکل میشود. و اگر از مالک الملوک بداند، گرفتن و بخشیدن برایش آسان است.
و به تعبیر دیگر وجود و عدم مال برای او یکسان بوده و بخشیدن را تدبیر حق میداند و گیرنده را در معنا «دست خدا» مییابد.
گرچه میشود گفت: دارایی ها در معرض امتحان هستند و منفق از بخل پاک میماند و به هنگام عطا کردن مسرور است.
- به هنگامی که انگیزهای از خیر در باطن منفق میجوشد سبب میشود فرصت را برای عطا غنیمت بشمرد، چه آنکه وسوسه نفس اماره موجب میگردد از سرعت فعل خیر کاسته گردد.
یکی از حربههای نفس این است مثلاً میگوید:« فعلاً سائلی به تو مراجعه نکرده و دست را برای گرفتن دراز نکرده تو هم صبر کن شاید سائلی پیدا شود بعد انفاق کن.»
در حالیکه وقتی کسی سؤال و درخواست میکند آبروی خود را در معرض گرفتن میگذارد پس این تعلل به صبر کسی که صفت انفاق ملکه اش شده است به صواب نیست.
- در وظایف شخص معطی و آثار باطنی آن فرمودهاند که : انفاق مخفیانه بهتر است و گفتهاند: به نوعی که دست چپ از دست راست باخبر نشود.
و دیگر آنکه: متاعی که میدهد را، بسیار نپندارد که راه و روزنهای برای مداخله نفس پیدا نشود. دیگر آنکه: آنچه را عطا میکند بهترین باشد تا به مقام نیکان برسد، چنانکه خداوند (در سوره آل عمران: 92) اشاره بدان کرده است.
و آنچه موجب برکت و فرّ میشود این است که متاعی که داده میشود طیب و پاکیزه باشد. (بقره 267)
و دیگر در دادن مال منّت نگذارد که اجر و آثار آن کم شود یا اصلاً محو شود چه آنکه فقیر آبرومند بوده و نزد خداوند دارای شرافت است. (بقره: 264)
- چون بخشیدن آثار دارد از جمله: دفع بلایا، جذب مضاعف نعمت، آمرزش گناهان، نجات از آتش و ...، پس وقتی منّت نهاده میشود این آثار کمرنگ یا بیرنگ شده و این از آفات انفاق است.
- خداوند در سوره فرقان (67) میفرماید: «(بندگان خاص) و کسانی هستند که چون انفاق کنند، اسراف نکنند و بخل هم نورزند، بلکه میانهرو و معتدل باشند.»
در این آیه برای کمال مُعطی دو فاکتور عدم اسراف از یک طرف و بخل نورزیدن از طرف دیگر سفارش شده است و بهترین سیره برای همگان اعتدال است که جایگاهی بسیار شریف داشته برای کسی که رونده بر این طریق باشد.
- خداوند ناظر بر نیات و اعمال بندگان است و ملائکه مأمور بر نوشتن اعمال هستند. اگر منفق بداند که همه چیز در منظر ناظر است پس کیفیت در عطا را بالا میبرد. مثلاً منتظر نمی ماند تا سائل از او تشکر کند و یا انفاق را فاش نماید. مهمترین نکته در عطا، کمیت نیست بلکه کیفیت دارای آثار است و توجه عطاء کننده به آن، کاربرد بالایی را نصیب او میکند.
- افرادی که ایثارگرند و اهل توکل، بخشیدن برای آنها عادی است چون این صفت ملکه آنان شده و زینت باطنی پیدا کرده و دستشان ید الهی میشود.
- امام سجاد در« نیایش 20 صحیفه سجادیه به خداوند عرضه میدارد: بار خدایا! ... بر دارایی من برکت بیفزای چون انفاق میکنم راه درست را به من بنمای.»
امام (ع) به ما میآموزد که راه صحیح را باید انتخاب کرد و این به تعلیم حاذق و کسی که بخشندگی ملکه اش شده است میتواند بود.
- در سیره عملی امام رضا (ع) نوشته اند که وقتی از مدینه به طرف ایران آمدند، نامهای برای جوادالائمه (ع) نوشتند، که در بخشی از آن آمده: «شنیدم غلامان تو، وقتی سوار میشوی، تو را خارج میکنند از در کوچک، آنها بخل میکنند و میخواهند تو به کسی چیزی ندهی. به حق من بر تو که بیرون رفتن و داخل شدنت نباشد مگر از در بزرگ وقتی سوار شدی همراه خود طلا و نقره بردار و هیچکس از تو سؤالی نکند مگر آنکه به او عطا نمایی و از عموهای تو هرکس از تو سؤالی کرد کمتر از پنجاه دینار به او مَده و اگر بیشتر خواستی بدهی اختیار با تو است.
من اراده کردم به این امر اینکه خداوند مقام تو را رفیع فرماید، پس انفاق کن و مَترس که خداوند بر تو سخت گیری فرماید.» (بحار الانوار 50 /102)
- در سوره بقره (آیه 195) خداوند فرمود: «در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خود به هلاکت نیندازید و احسان نمایید که خداوند نیکوکاران (محسنین) را دوست دارد.»
مصداق محسن بودن، انفاق است امّا امساک و ترک انفاق لازمه اش هلاکت نفس است که نهی از آن شده است.
و از مصادیق هلاکت آن است که انفاق میکند امّا با ریا و خودنمایی و فخرفروشی و منّتگذاری همراه است که این نمونه از مصادیق هلاکت است که اهل بصیرت آنرا در مییابند.
آنچه از مضامین مطالب طریقتی و معنوی به دست آمده آن است که اگر منفق تنگدست باشد و با این حال، بخشش کند تأثیر بسزایی در رشد و کمال ایمانی و معنوی و ازدیاد برکات اُخروی و صفای باطنی دارد.
چون وقتی کسی تنگدست میشود نفس امّاره از عطا کردن شخص را میترساند و به فکر او میاندازد که اینکار اصلاً عاقلانه نیست و زن و فرزندت واجبترند و از این نمونه خطورات منفی !!!وقتی ملکه انفاق درکسی باشد نترسیده و عطا میکند و بهره های وافی و کافی نصیبش میشود آنکه با گوش جان پیام این حدیث را میشنود. «هر بامداد دو فرشته را خداوند موکّل میکند که ندا دهند: خداوندا مال هر بخیل را تباه کن و هرکه انفاق کند ده برابر عوض ده.» (علم اخلاق اسلامی 3 /155)
این مطلب برای او یقین است زیرا همیشه آثار و ثمرات را با معاینه می بیند: آفتاب آمد دلیل آفتاب.
- اما حدود انفاق را نمیتوان گفت چه آنکه دارائی معطی و نیاز سائل در شرایط زمانی و مکانی فرق میکند امّا حد اعتدال بخشندگی مطلوب است اگرچه گاهی فقیر با حُقّه و مکر از منفق میگیرد درحالیکه فقیر واقعی نیست، اما منفق بهره خود را میبرد.
- از مسائل معنوی انفاق یکی این است که شخص منفق از بخل و امساک دوری میکند و به خاطر تکرار بخشندگی این صفت عادت او میشود چون عادت پیدا کرد صفت بر صفحه نفس نقش میبندد. انفاق، صاحب خود را به اندازه کیفیت بذل و سرورش از داشتن این صفت و نیازمندی که از این بخشش خوشحال میشود به مقام منفقین میرساند و سبب پاکسازی دل از تعلّقات مالی میگردد.
- از آنجایی که خوشحال کردن مستحق و فقیر خودش آثار وضعی دارد، پس اجابت درخواست نباید با تأنی همراه باشد، بلکه سبقت به خیرات امر شده است، که نکند موانعپف ترافیک ایجاد کرده تا این فعل انجام نگیرد. همیشه در تأخیر خیرات آفات بسیار رخ میدهد در کیفیت عطا کردن به سائلین حال منفقین با هم فرق میکند در دادن سرّی یا علنی، پس با توجه به آنچه در روایات اشاره شده باید انفاق کرد.
- دیگر آنکه حال و موقعیت زمانی و مکانی افراد متفاوت است مثلاً انفاق یک شخص پولدار با مخفی بودن افضل است. در حالی که انفاق کارگر معمولی و یک دانشمند فرق میکند و نباید هرکدام را با دیگری قیاس کرد، پس خلوص نیت، رعایت اعتدال و سبقت در خیرات میتواند میزانی برای کسانی که نمیدانند باشد.
- در سوره بقره (آیه 272) خداوند میفرماید: «1- آنچه از خوبیها انفاق کنید برای خودتان است. 2- جز برای رضای خدا انفاق نکنید. 3- آنچه از خوبیها انفاق میکنید تماماً به شما میرسد و ستم نمیبینید.»
از این آیه استفاده میشود که اثر وضعی انفاق به منفق برمیگردد. قصد و نیت در بخشش اگر خدا باشد ذره ای از ثمرات آن کاسته نمیگردد.
صراحت آیه، جایی برای سؤال و تأویل نمی گذارد و هر مؤمن که این آیه را بخواند کاملاً پی به منطوق و مفهوم آن میبرد و درک مینماید.
- از یک جهت انفاق، پیش فرستادن برای آخرت است یعنی فقط اثر دنیوی تنها ندارد بلکه اثر اخروی هم دارد. آخرت جای کشت و کار نیست بلکه جای نتیجه و ثمره کارهای دنیایی است چون عالم ملکوت است و همهچیز به حقالیقین دیده میشود، انسان وقتی از این عالم فانی پا به آن عالم برزخ و قیامت مینهد ثمرات بخشش خود را مییابد که از او جدا نیست و در جلو اوست به عبارت قرآنی( آیه 262 سوره بقره) «پاداش آنها نزد پروردگارشان است، نه بیمی دارند و نه غمگین میشوند» و این از بهترین آثار بخشش است که خداوند روزی هر منفق می کند.
- بعضی گفته اند:« بخشش مال به افرادی که استحقاق دارند اسراف نیست» آیا این صحیح است که بگوئیم در خیر اسراف نیست؟ توانایی و تشخیص در مراتب منفقین با هم فرق میکند، نوع مستحق و فقیر هم در دریافت بذل با هم فرق میکنند، پس کمال در رساندن به مستحق است ولی کار خیر حکیمانه و با اعتدال باشد بهتر است. مثلاً کسی را مستحق نام بردند و اسراف در انفاق نسبت به آن فرد شد. بعد معلوم گردید چند نفر دیگر از او عاجزتر و ناتوانترند ولیکن مالی به خاطر اسراف در بخشش، نمانده که به اینها بدهند.
بعضی ها در کارهایشان به حکمت، انفاق نمیکنند به این معنی که ارحام نزدیک و همسایگان قریب که فقیرند را رها کرده و دنبال سائلین دیگر میگردند با اینکه اولویت با اینهاست. احسان تام، مراعات اقربین و اضعف سائلین است.
- موضوع دیگر که در انفاق ضرورت دارد، این است که بر مردگان از خویشان و آشنایان و مؤمنین از شیعیان امیرالمؤمنین (ع) بخشش و بذل شود.
پیامبر (ص) فرمود: «هر جمعه ارواح مؤمنین به آسمان دنیا مقابل خانه ها و منزل های خود می آیند و ندا میکنند ... و فریاد میکنند خویشان خود را که به ما مهربانی کنید به پولی یا به نانی یا لباسی که خداوند بپوشاند شما را از جامه بهشت.» پس پیامبر(ص) گریست و از زیادی گریستن، قدرت بر سخن گفتن نداشت و اصحاب هم گریه کردند، پس فرمود: اینها برادران دینی شمایند، ... میگویند وای بر ما اگر انفاق میکردیم آنچه که در دست ما بود در طاعت و رضای خداوند، به سوی شما محتاج نبودیم، پس برمیگردند با حسرت و پشیمانی و فریاد میکنند: «زود بفرستید صدقه مردگان را.» (مفاتیح الجنان ص570)
مستفاد از این نقل رقّت آور این است که عطایا و بخشش ها منحصر در احیاء نیست بلکه از جهاتی مردگان نیازمندتر هستند، مخصوصاً کسانی که تا حدودی اطلاع دارند اقوام نزدیک در دنیا با دست خالی به آن دیار رفتند، که البته باز طبق نقل متواتر و مجرّبات اهل کشف، مردگان هم در عوض برای منفقین دعا میکنند.
- موضوع دیگر در علم اخلاق که درباره بخشش مطرح است، بازگویی عمل منفق است این غیر از مسئله انفاق ریایی یا منّتی است که جلوتر بدان اشاره کردیم.
از آنجایی که ابقاء عمل، بعد از عمل است شاید از خود عمل دقیقتر و حمل آن سنگین تر باشد.
یعنی کسی که برای خداوند انفاق میکند، این یک عمل مخفی و کسی از آن اطلاع ندارد و به عبارتی برای او ملائکه عمل سرّی مینویسند. اما در اثر تحریکات نفس اماره آنرا برای دیگران بازگو میکند. اگر همینطور باشد که از نفس برخیزد، عمل انفاق به صورت آشکار ثبت میگردد و این تنزّل است.
ولکن نفس از این بازگویی سیر نمیشود و وارد خدعه دیگر شده تا بازگو گردد و برای بار دیگر منفق آنرا بازگو میکند. و احتمال میرود که ثواب و ارزش این بخشش از دفتر حسنات محو شود.
نفس را پانصد سر است و هر سری*** از فـراز عـرش تـا تــحـت الثـری(مثنوی)
چه بسا این بازگوئی، بسیار جنبه خودستایی پیدا کند و این از مکرهای نفس به شمار میرود که صاحب بصیرت این را درک میکند. بله یکوقت برای خدا اظهار کرده و بازگوئی برای تشویق دیگران باشد آن عیب ندارد مخصوصاً در جمع اغنیاء برای کارهای عام المنفعه، یتیمان، مریضان، مساجد و امثال اینها که اظهار برای تحریک به بخشش باشد.
- در صدر اسلام درباره دادن انفاق و افراد مستحق آن از پیامبر(ص) سؤال میکردند. در (سوره بقره آیه 215 ) میفرماید:« ای پیامبر از تو میپرسند چه چیزی انفاق کنند؟ بگو هر مالی انفاق کنید به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و به در راه مانده تعلّق دارد و هرگونه نیکی کنید البته خدا به آن داناست» و در( آیه 219) میفرماید:« ای پیامبر از تو میپرسند چه چیزی انفاق کنند؟ بگو مازاد (بر نیازمندی خود) را اینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگرداند.»
- خداوند برای تفهیم موضوع بخشش و ترغیب آنان به این عمل اجتماعی مثالهایی زده که آنان تفهیم شوند. در سوره بقره (آیه 261 )میفرماید: «مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند همانند دانه ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه ای صد دانه باشد و خداوند برای هرکس که بخواهد آنرا چند برابر میکند.»
امّا در( آیه 265 بقره) اینطور میفرماید: «مثل کسانی که اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا و استواری روحشان انفاق میکنند همچون مثل باغی است که بر فراز پشته ای قرار دارد که اگر رگباری بر آن برسد دو چندان محصول برآورد و اگر رگباری هم به آن نرسد باران ریزی برای آن بس است.»
از آنطرف در مذمت کسانی که انفاق در زندگی دنیا و دشمنی با پیامبر(ص) میکنند فرمود: «مَثَل آنچه آنان در زندگی این دنیا انفاق (خرج) میکنند همچون مَثَل بادی است که در آن سرمای سختی است که به کشتزار قوی بوزد و آنرا تباه سازد، و خدا به آنان ستم نکرده بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کرده اند.»