۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام» ثبت شده است

اضافات دعاى عرفه

دعای عرفه


 دعاى عرفه امام حسین(ع) در همه کتب ادعیه معروف و مشهور است، لکن در قسمت الحاقى که ابتداء آن این طور آمده است: ((الهى انا الفقیر فى غناى...)) بحث است که این قسمت از امام صادر شده یا از سید بن طاوس ابداع شده است. حضرت آیت الله بهجت مدت‏ها بر این باور بودند که بخش الحاقى از امام است. امابعد فرمودند: شخصى در مشهد گفت: روز عرفه‏ اى مشغول خواندن آن قسمت الحاقى شدم، پس مرحوم سید بن طاوس که بلند بالا بود را دیدم (به مکاشفه) و به بنده گفت: این بخش از منشأت خود من است.

حجابهای ظلمانی - امام (ره)

عکس امام خمینی

توجه به غیر خدا انسان را به حجابهاى «ظلمانى» و «نورانى» محجوب مى‏نماید. کلیه امور دنیوى اگر موجب توجه انسان به دنیا و غفلت از خداوند متعال شود، باعث حجب ظلمانى مى‏شود. تمام عوالم اجسام حجابهاى ظلمانى مى‏باشد. و اگر دنیا وسیله توجه به حق و رسیدن به دار آخرت، که «دار التشریف» است، باشد، حجابهاى ظلمانى به حجب نورانى مبدل مى‏گردد. و «کمال انقطاع» آن است که تمام حجب ظلمانى و نورانى پاره و کنار زده شود، تا به مهمانسراى الهى که «معدن عظمت» است بتوان وارد گردید. لهذا در این «مناجات» از خداوند متعال بینایى و نورانیت قلبى طلب مى‏کنند، تا بتوانند حجب نورانى را دریده به معدن عظمت برسند: حتّى تخرق أبصار القلوب حجب النّور، فتصل إلى معدن العظمة.

ولى کسى که هنوز حجابهاى ظلمانى را پاره نکرده، کسى که تمام توجه او به عالم طبیعت است و، العیاذ باللّه، منحرف عن اللّه مى‏باشد، و اصولا از ماوراء دنیا و عالم روحانیت بیخبر بوده و منکوس إلى الطبیعه‏ است، و هیچ گاه در مقام [این‏] برنیامده که خود را تهذیب کند، حرکت و نیروى روحانى و معنوى در خویشتن ایجاد نماید، و پرده‏هاى سیاهى را که روى قلب او سایه افکنده کنار زند، در اسفل سافلین که آخرین حجب ظلمانیست قرار دارد: ثُمَّ رَدَدْناهُ اسْفَلَ سافلین «41». در صورتى که خداوند عالم بشر را در عالیترین مرتبه و مقام آفریده است: لَقَدْ خَلَقْنَا الانسانَ فی احْسَنِ تَقویمٍ. «42» کسى که از هواى نفس پیروى مى‏کند و از روزى که خود را شناخته به غیر عالم ظلمانى طبیعت توجهى ندارد و هیچ‏گاه فکر نمى‏کند که ممکن است غیر از این دنیاى آلوده تاریک جا و منزل دیگرى هم وجود داشته باشد، در حجاب ظلمانى فرو رفته، مصداق اخْلَدَ الى الارْضِ و اتَّبَعَ هواه «43» گردیده است. او با آن قلب آلوده به گناهى که در پرده ظلمانى پوشیده شده و روح گرفته‏اى که بر اثر کثرت گناه و معصیت از حق تعالى دور گشته، آن هوا پرستیها و دنیا طلبیهایى که عقل و چشم حقیقت بین او را کور کرده است، نمى‏تواند از حجابهاى ظلمانى برهد، چه رسد اینکه حجب نورانى را پاره کرده انقطاع إلى اللّه حاصل نماید. او خیلى معتقد باشد که مقام اولیاى خدا را منکر نشود؛ عوالم برزخ، صراط، معاد، قیامت، حساب، کتاب، بهشت و جهنم را افسانه نخواند. انسان بر اثر معاصى و دلبستگى به دنیا بتدریج این حقایق را منکر مى‏گردد؛ مقامات اولیا را انکار مى‏کند، با اینکه مقامات اولیا بیش از این چند جمله‏اى که در دعا و مناجات وارد شده نمى‏باشد.