۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مکاشفه عرفانی» ثبت شده است

کشف و کرامات

ترک کرامات

حضرت علاّمه طهرانی قدّس‌اللـه‌نفسه‌الزّکیّة کرارا مى‌فرمودند:

مسیر أهل توحید و عرفان با مسیرهاى دیگر از قبیل أهل کشف و کرامات متفاوت است. راه خدا، راه تهذیب و فناست و با راهى که بعضى دراویش و دیگران پیش گرفته و نفس را تقویت نموده و فربه مى‌کنند، در دو قطب مخالف قرار دارند. ریاضت‌ها و مجاهدت‌هاى آنها براى پروارکردن نفس و افزودن به قواى آن است، أمّا أهل توحید نفس را در زیر سنگ‌هاى ریاضت و مجاهده آسیا کرده و لِه مى‌نمایند و مُعترف به عجز و نیستى خود مى‌گردند.

از این رو در مدّت حیات ایشان أبدا دیده نشد که با أفرادى که در مسیرتقویت نفس بوده و گمشده خود را غیرتوحید حضرت پروردگار مى‌دانستند، اگرچه انسان‌هاى خوب، أهل تهجّد و زهد و ایثار بودند، حشر و نشرى داشته باشند. و مى‌فرمودند: راه ما جداست!

غیر توحید، هرچه باشد فاقد ارزش است

در سلوک راه خدا، انسان باید تنها داغ و نشان توحید حضرت حقّ را بر دل داشته باشد و شعار او در طریق وصال این باشد که:

اقسام مکاشفاتی که برای سالک رخ می دهد

مکاشفات مادیّه

أوّل: مکاشفات مادیّه و طبیعیّه و آن اطلاع بر مخفیّاتى است که براى انسان در عالم طبع حاصل مى‌شود. مانند علوم طبیعى و ریاضى و هیئت و أمثال آن.

مکاشفات قلبیّه

دوّم: مکاشفاتى است که براى سالک بعد از عبور از عالم طبع و ورود در عالَم مثال حاصل مى‌شود و آنرا مشاهدات قلبیّه گویند. چون تجسّم بعضى از معانى به صورتهاى مثالى و آن در بیدارى نظیر خوابها و رؤیاهائى است که انسان در خواب مى‌بیند.

مکاشفات روحیّه

سوّم: مکاشفاتى که براى سالک بعد از عبور از عالم مثال و ورود در عوالم روح و عقل حاصل مى‌گردد. و آنرا مشاهدات روحیّه گویند، که بواسطه قدرت روح و سیطره او در عالم بسیار مى‌شود، چون احاطه بر خواطر و افکار و طىّ الارض و طىّ در هوا و عبور از آتش و اطّلاع از آینده و تصرّف در نفوس به مرض یا صحّت و تصرفّ در افکار عامّه.

مکاشفات سرّیه

چهارم: مکاشفات سرّیّه است. و آن مکاشفاتى است که براى سالک در عالم خلوص و لاهوت بعد از عبور از روح و جبروت حاصل مى‌شود؛ و آنرا مکاشفات سرّیّه گویند. چون کشف اسرار عالم وجود و اطّلاع بر معانى کلّیه، و کشف صفات و اسماء کلّیّه الهیّه.

مکاشفات ذاتیّه

پنجم: مکاشفاتى است که براى سالک بعد از کمال و عبور از مراتب خلوص و وصول به مقام توحید مطلق و بقاء بالله پیدا مى‌شود، و آنرا مکاشفات ذاتیّه گویند. چون ادراک حقیقت هستى و آثار آن و ترتیب نزول حکم بر عالم امکان، و مصدر قاضا و قدر و مشیّت الهیّه و مصدر تشریع و وحى و احاطه برجمیع عوالم نازله و کیفیّت تحقّق حادث و ربط آن به عوالم ربوبى و اتّحاد وحدت و کثرت و أمثال آن. و این را مکاشفات ذاتیّه گویند.

بنا برآنچه گفته شد معلوم مى‌شود که مکاشفات روحیّه قبل از ورود به عالم الهى و توحید حاصل مى‌شود و مشترک بین مؤمن و کافر است؛ و به هیچ وجه اثباتاً دلالت بر کمال و نفیاً دلالت بر عدم کمال ندارد.



منبع : رساله سیر وسلوک بحر العلوم منسوب به بحر العلوم

۱ نظر