بدان که صحبت، اثرهاى قوى و خاصیت‏هاى عظیم دارد؛ هم در بدى و هم درنیکى.

 هر سالکى که به مقصد رسید از آن بود که به صحبت دانایى رسید. و هر سالکى که به مقصد نرسید از آن بود که به صحبت دانایى نرسید. این همه ریاضات و مجاهدات وآداب بسیار که در راه سالک نهاده‏اند،از جهت آن است که سالک شایسته صحبت گردد.  چون شایسته گشت کار سالک تمام گردد، زیرا که سلوک براى آن است که معرفت اجمالى تفضیلى و استدلالى کشفى شود. اگر سالک به یک ساعت و روز مستعد باشد و شایسته صحبت دانا شود بهتر از آن که صد سال بدون صحبت او به ریاضات مشغول بود. بسیار کس به صحبت دانا رسند و هیچ فایده‏اى نبرند، یا استعداد نداشته، یا طالب راه نبودند. از اینجاست که گفته‏اند: تعلیم و ارشاد هم چون کاشتن است، بعضى از دانه در راه افتد و چیزى نروید و حاصل نشود، و بعضى بر سنگ افتد و آن نیز حاصل نشود، و بعضى بر زمین لطیف افتد حاصل بسیار بدهد.

 پیر را بگزین که بى پیر این سفر       هست بس پر آفت و خوف و خطر

 هیچ نکشد نفس را جز ظل پیر        دامن این نفس کش را سخت گیر

 هر که او بى مرشدى در راه شد        او ز غولان گمره و در چاه شد

 چون گرفتى پیر هین تسلیم شو        همچو موسى زیر حکم خضر رو

 دست خود مسپار جز بر دست پیر     حق شده است آن دست او را دستگیر

 این طبیبان را به جان بنده شوید        تا به مشک و عنبر آکنده شوید

 این ابیات نمونه هایى از مثنوى مولانا بوده است که اشارت دارد مرید بدون استاد و مرشد حقیقى نتواند طى مراحل و منازل سلوک را نماید.

 امام باقر (ع) فرمود: (یک نشست نزد کسى که به او اعتماد دارم در نفسم از عمل یک سال مطمئن‏تر است.)

 امام صادق(ع) فرمود: (یکى از شمابراى مسافرت چند فرسخى دلیل و راهنما طلب مى‏کنید، پس براى نفس خود راهنما طلب کن.)

 امام باقر(ع) فرمود: (چون نزد عالمى نشستى، بر شنیدن بیش از گفتن حریص باش و خوب شنیدن را بیاموز چنانکه خوب گفتن را مى‏آموزى)

 امیرالمؤمنین(ع) فرمود: (خدا رحمت کند کسى که حکمى را بشنود و فرا گیرد و به راه درست بپذیرد و نزدیک آن گردد و به دامن رهنمایى چنگ زده و نجات یابد.)