اتفاق غلام با مولی


وقتى مولا و خواجه گوید: غلامم ترشى بیار، غلام گوید: نه، شیرینى بیاورم که شیرینى بهتر است. این لایق غلام نیست. شیرینى به حقیقت آن است که مولى فرماید.  مولى مى‏گوید: من فلان جاى مى‏روم. غلام مى‏گوید: خدا با تو باشد من نمى‏آیم.  مولى فرماید: چرا نمى‏آیى؟ گوید: وقت آمدن مى‏آیم الان عذرى هست. این لایق غلام نیست و خلاف آموختن است. در این ره اتفاق باید بود نه خلاف اوامر مولى.