سلوک عرفانی در مذهب شیعه به دو روش انجام می پذیرد. سلوک درختی و سلوک پلکانی. در سلوک درختی، بر مراتب درونی سیروسلوک تأکید شده است؛همچنین، کدام منزل اصل است و کدام فرع. در سلوکِ پلکانی، مراحل سیروسلوک مورد نظر است. ازاین رو، سالک باید بداند اول در کدام مرحله باید سلوک کند و بعد باید کدام فعل و مرحله را سلوک کند. به دیگر سخن، دراین سلوک، وظایف به صورت پلکانی و پشت سرهم بیان شده است .


مقدمه


در سلوک عرفانی شیعی، رعایت حدود و ثغور شرع مقدس و اطاعت از اوامر و نواهی الهی برای صعود به مقامات معنوی، امری اجتناب ناپذیر است و در لزوم پایبندی به ظواهر شریعت برای دستیابی به باطن و حقیقت آن، هیچ جای تردید نیست. سالکِ عارفی که به قرب الی اللّه و مقام لقا و فنای فی اللّه چشم دوخته، نه تنها باید به انجام واجبات و ترک محرمات مقید باشد، بلکه بسیاری از مستحبات همراه با ترک مکروهات را باید مدنظر داشته و به آنها به چشم تکلیف الزامی نگاه کند.
تأکید قرآن کریم در بیشتر آیات بر عمل صالح، جهاد، استقامت، اطاعت از خدا و رسول، سرعت در کار خیر، لزوم تسلیم کامل دربرابر خواسته های حضرت حق، همچنین توجه به آیات شریفه ای که اوصاف مؤمنان، پرهیزگاران و صالحان را بیان میکند، نشان میدهد که نه ایمان بدون عمل صالح مفید است و نه عبادت و عمل صالح بدون ایمان.
 همچنین تخلف از اوامر و نواهی خداوند و نادیده گرفتن ضوابط و احکام او، بزرگترین عامل طرد و لعن الهی و دوری از ساحت قدس او خواهد بود، و این قانون کلی و برای همه، حتی پیامبران است.همچنانکه در منطق قرآن و حدیث، برای سلوک عرفانی، هیچ راهی جز اطاعت از خدا و رسول(ص) و اولوالامر، وجود ندارد و راه های دیگر هرچند نام عرفان بر آنها نهاده شده باشد، در آیین شیعی پذیرفته نخواهد بود، ازاین رو در سیرۀ عملی معصومان(ع) نیز تجسم و تبلور همین حقیقت را مشاهده میکنیم.
بنابراین از آنچه در روایات و سخنان معصومین(ع)، همچنین سیرۀ عملی عارفان شیعی در تذکره ها و توصیه های سلوکی، و دستورالعمل های آنها در رساله های سیروسلوک، به دست می آید، میتوان دو ساختار تربیتی و سلوکی را استخراج کرد:


1-  سلوکِ درختی  2- سلوکِ پلکانی

در سلوک درختی، بحث از مراتب درونی سیروسلوک است؛ به عبارت دیگر، کدام منزل اصل است و کدام فرع .

در سلوکِ پلکانی بیان میشود که در مراحل سیروسلوک، اول کدام مرحله باید انجام گیرد و بعد سالک باید کدام فعل و مرحله را انجام دهد. به دیگرسخن، در این سلوک، وظایف به صورت پلکانی و پشت سر هم بیان شده است.


سلوک درختی


عرفان عملی ، کشف و شهود حقیقت از راه تهذیب نفس و قطع علایق از دنیا و امور دنیوی، توجه کامل به امور روحانی و فوق همة اینها توجه کامل به مبدأ متعالی و حقیقت هستی است.براساس این بیان، هر انسانی اگر بخواهد میتواند به مقام کشف و شهود حقیقت نائل آید؛ زیرا همه ی انسانها قابلیت تهذیب نفس و قطع علایق از دنیا و توجه کامل به خدا را دارند، و برای این کار باید منازل و مراحل سلوک را طی کنند.برای طی کردن مسیر سلوک و منازل وصال به حقیقت، عارفان ، منازل و مقاماتی را تنظیم کرده اند و سالکان میتوانند این منازل را بپیمایند و به نهایت سیر برسند.
سالکی که مانع زدایی کرد و دل را از غیرخدا زدود؛ باید به سیر باطنی بپردازد تا به حق واصل شود. اولین مقام سیروسلوک پس از مانع زدایی، ایمان به خدا و قیامت و راهی است که او را به بهشت خواهد رساند. البته این ایمان زبانی نیست، که بگوید من خدا و قیامت را قبول دارم، بلکه ایمان قلبی است که در پرتو آن به اطمینان دست یابد ودر گسترۀ شیعی، بداند جهان خالقی دارد به نام خدا و پایانی دارد به نام معاد و رهبرانی مانند انبیای الهی، امامان معصوم و کتابی به نام قرآن دارد.
سالک کسی است که وقتی نام خدا برده میشود دلِ او از شوق میتپد و آنگاه می آرمد. مؤمنان کسانی هستند که چون نام خدا برده شود خوف بر دلهایشان چیره گردد و چون آیات خدا بر آنان خوانده شود، ایمانشان افزون گردد و بر پروردگارشان توکل میکنند (سوره انفال )
در سیروسلوک، افزون بر ایمان، ثبات و استواری لازم است. تنها ایمان برای سیروسلوک کافی نیست، بلکه سالک باید به مقام ثبات در اعتقاد و ایمان برسد. قرآن کریم یکی از اوصاف برجستة سالکان کوی حق را ثبات میداند و میفرماید: «یُثَبِّتُ اللِّهُ الَِّذِینَ آمَنُواْ بالْقَوْل الثَِّابتِ فِی الْحَیَاة الدُِّنْیَا وَفِی الآخِرَة » (سوره ابراهیم ) خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنیا و آخرت پایدار میدارد». البته با نیت؛ زیرا نیت روح عمل است و ممکن است انسانی ثابت قدم باشد، ولی کار را بدون روح آن انجام دهد. ازاین رو رسول اکرم(ص) فرمود:  «فانما لکل امرء مانوی»؛ پس هرکس به اندازۀ نیتی که دارد طرفی می بندد.
 نیت از اعمال باطنی و از روزی های معنوی انسان است. همچنین یکی دیگر از شرایط ورود به سیروسلوک الهی صدق در عمل است. البته صدق فقط درگفتار نیست، بلکه در نیت و عمل نیز هست. ازاین رو خدا از کسانی که به عهدشان وفا میکنند به عنوان صادق یاد میکند: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَِّهَ عَلَیْهِ» (سوره احزاب ) «از مؤمنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند».
افزون بر شرایط فوق، یکی دیگر ازشرایط قدم نهادن در راه سلوکِ عرفانی اخلاص است، بدین معناکه آدمی قلبش را مخصوص حق کند تا احدی جز مقلب القلوب در حرم دل او راه نیابد. خدای سبحان فرمود: «وَمَا أُمِرُوا إ لَِّا لِیَعْبُدُوااللَِّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِِّینَ حُنَفَاء» (سوره بینه ) «و آنان را جز این فرمان ندادند که خدا را بپرستند درحالیکه در دین او اخلاص می ورزند».
دراینصورت است که انسان سالک در ابتدای حرکت و سلوک الی الحق قرار میگیرد. بنابراین سیروسلوک، یک امر سهل و آسان نیست، بلکه نیازمند سختی وجهد و کوشش فراوان است.سالکی که میخواهد در مسیر حق سلوک کند از کجا شروع کند و اولین مسیر سلوک کدام است. براساس سلوک درختی، باید استعداد خود را شناسایی کند و برمبنای استعداد و داشته های خود در یکی از درجات سلوک قرار گیرد؛ زیرا هدف وصول به حق است از طریق راه های مشروع دینی.این سلوک که در آن، نسبت به وجود مقامات و درجات تأکید شده است، مورد تأکیدِ آیات و روایات است.



قرآن و سلوک درختی



سلوک درختی، با تعریفی که از آن پیشتر بیان شد، سلوکی است که برخی از آیات کلام الله مجید، به این شیوه تقرب به خدا دعوت کرده اند. خداوند، در قرآن کریم، از بندگان خود خواسته است که ایمان بیاورند و کارهای نیکو انجام دهند تا از آنها راضی شود و آنها را به قرب خود خواند، اما تمام بندگان در این مسیر قرب الهی، در یک درجه نیستند، بلکه هرکس به اندازۀ دارایی های معنوی خویش می تواند لذت نزدیکی به خدای سبحان را کسب کند. خداوند متعال می فرماید: «إنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون»( سوره بقره )
در این آیه خداوند از سالک چهار وظیفه خواسته است  که با انجام آنها به درجه ای میرسد که خداوند می فرماید: «نه بیمناک میشوند و نه غمگین». به عبارت دیگر، بدون درجه بندی و رتبه بندی، خداوند این وظایف را از سالک خواسته است تا او را به این مقام برساند. به عبارت دیگر، خداوند برای رسیدن سالک به حق تعالی مراحلی ترسیم نموده است که بر هم ترتّبی ندارند؛ یعنی برای دادن زکات نیازی نیست ابتدا اقامة نماز کرد، بلکه این مراحل در عرض هم قرار دارند.
در قرآن مجید مشابه این آیات بسیار است که برای رسیدن به قرب الهی یا به تعبیر عرفانی، فنای الهی، وظایفی و به تعبیر بهتر، راهکارهایی را مشخص کرده است. سالک میتواند از هریک از این راهکارها سلوک خود را شروع کند.همچنین قرآن کریم دربارۀ درجه بندی سالکان سخن گفته است؛ به این معنا که سلوک در مسیر رسیدن به خدای سبحان برای همة بندگان یکسان نیست؛ بلکه هرکس به فراخور یافته های خود و به تعبیر دیگر، توشه های معنوی، در جایگاه معنوی خود قرار میگیرد. دراین باره خداوند متعال میفرماید: «وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا» (سوره احقاف ) ؛ هرکس به اندازۀ عمل، سلوک و کوششِ خود در درجة مناسب خود قرار می گیرد.ازسوی دیگر، خداوند متعال برای کوشش و اجتهاد در راه سلوک الهی نهایتی مشخص نکرده است و میفرماید: «وَ مَنْ یَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِکَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى»(سوره طه ) با بررسی این آیات شاید بتوان گفت که قرآن کریم دربارۀ ترتّب در سلوک، اظهار نظر نکرده و تنها دربارۀ ملاکها و غایت سلوک راهنمایی فرموده است.


سلوک درختی در روایات



به نظر میرسد، دربارۀ سیروسلوک و حرکت به سوی حق اولین روایاتی که این امر را تبیین کرده اند، روایاتی است که در آنها «عدد» به کار رفته است. در این روایات مسئلة تدریجی بودن سیروسلوک کاملاً مشهود است. به عبارت دیگر سلوک در نگاه معصومین(ع) عملی است تدریجی و نیازمند استمرار و تداوم در آن.
دربارۀ تدریجی بودن و درجه بندی سلوک در عرفان عملی شیعی روایات زیادی ازسوی معصومین (ع) بیان شده است. برای مثال: ابی بصیر گفت: امام صادق (ع) فرمودند: ای ابامحمد! اسلام مرتبه ای است؟ گفت: بله، امام فرمود: و ایمان از اسلام مرتبه ای بالاتر است؛ گفتم: بله، امام فرمود: و تقوی از ایمان درجه بالاتری است؛ گفتم: بله؛ امام فرمود: یقین از تقوی مرتبة بالاتر دارد ( کلینی ) . دراین روایت، گرچه درجه بندی وجود دارد، اما این امر نشان دهندۀ ترتّب در مراحل سلوک نیست، زیرا برای عبور از اسلام و رسیدن به ایمان یا عبور از ایمان و رسیدن به تقوی، سالک باید مراحل زیادی طی کند. ازاین رو می توان گفت: این درجه بندی همانند حرکت در بیابانی است که سالک واصل برای دیگر سالکان نشانه هایی قرار داده است که از مسیر منحرف نشوند، اما برای رسیدن به مراحل نهایی خود سالک مختار است به سمت بالا از هر مسیری که با روحیات و یافته های او همسانی دارد، حرکت کند.
یکی از اعدادی که در روایات برآن تأکید شده عدد چهل است. این قبیل روایات مورد استناد برخی رساله های سیروسلوکی است (طباطبائی نجفی .) برای نمونه، پیامبر گرامی(ص) دراین باره می فرماید:کسی که چهل روز خود را برای خدا خالص نماید، خداوند چشمه های حکمت را از قلبش به زبانش جاری مینماید (مجلسى،)چنین مضمونی در برخی دیگر از روایات پیامبر(ص) بدین گونه آمده است: قال رسول الله(ص):
مَن أخلَصَ لِلِّهِ أربَعینَ صَباحا ظَهَرَت ینابیعُ الحِکمَة مِن قَلب هِ عَلى لِسانِهِ» (سبزواری،.)همچنین در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: مَا أَخْلَصَ الْعَبْدُ الْإ یمَانَ باللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ یَوْماً أَوْ قَالَ مَا أَجْمَلَ عَبْدٌ ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ یَوْماً إ لَّا زَهَّدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الدُّنْیَا وَ بَصَّرَهُ دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا فَأَثْبَتَ الْحِکْمَةَ فِی قَلْبهِ وَ أَنْطَقَ بهَا لِسَانَهُ «مَن أخلَصَ لِلِّهِ أربَعینَ صَباحا ظَهَرَت ینابیعُ الحِکمَة مِن قَلبهِ عَلى لِسانِهِ» (کلینی.)

همچنین، عدد چهل برای عارفان مورد احترام است. این احترام به دلیل برداشت آنها از روایاتی است که تأکید فراوانی بر چله نشینی کرده اند. همچنین برخى از ارباب سیروسلوک با استناد به کلمات ائمه(ع) مقامات سلوک را پنج مقام دانسته اند. مستند اینان دعایى از امیرالعارفین على بن ابی طالب(ع) است که فرمود:اللِّهم نوّر ظاهرى بطاعتک و باطنى بمحبّتک و قلبى بمشاهدتک و روحى بمعرفتک و سرِّى باستقلال اتِّصال حضرتک یا ذى الجلال و الاکرام (فیض کاشانی، .) . امام خمینی از این منازل و مقامات به مقام شهادت مطلقه، غیب مطلق، شهادت مضافه، غیب مضاف و مقام کون جامع نام برده اند (امام خمینی،.)
برخى با توجه به احادیث مربوط به معراج، مراتب سیروسلوک را هفتاد مرتبه یا مقام دانسته اند، چرا که در روایات معراج از زبان پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: پیش رفتم تا اینکه هفتاد پرده از پیش من برداشته شد (مجلسی،) . برخى با توجه به روایاتى دیگر مراتب سیروسلوک را نودونه یا صد منزل دانسته اند. در توحید صدوق از امام علی (ع)نقل است که پیامبر (ص)فرمود:خداوند نودونه اسم دارد صد اسم یکی کم، هر کس این اسم ها را دریافت کند وارد بهشت میشود (شیخ صدوق، ) . و از امام رضا (ع) نقل شده است که فرمودند: «إنَّ لله تَعالی تِسعَةٌ وَ تِسعینَ إسماً مَن دَعا اللهُ بهَاأستَجابَ لَهُ » (مجلسی،)امام صادق(ع) در کتاب مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه این منازل و مراحل را در یکصد باب بیان کرده است

بسیار بسنده است که بدانیم کتاب مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، منسوب به جعفربن محمد صادق(ع) امام ششم است. محتوای آن دربارۀ اخلاقیات و مراحل سیروسلوک و ویژگی های مراتب ایمان است. این کتاب در صد باب سیروسلوک را مرتب کرده است. دربارۀ نویسندۀ این کتاب شریف اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را به شیخ زی الدین معروف به شهید ثانی و برخی به هشام بن حکم و برخی نیز به فضیل بن عیاض نسبت می دهند

دربارۀ پذیرش این کتاب، دانشمندان مسلمان دیدگاه های متفاوتی دارند. گروهی میگویند: این کتاب شریف از بهترین و جامع ترین کتب شیعه است که در آداب و حکم و معارف وکتابى به این اختصار که جامع دقایق و لطایف اخلاق بوده، و درعین حال درنهایت اتقان و اعتبار تألیف شده باشد، به دست ما نرسیده است (مصطفوی) . همچنین برخی متن این کتاب را دلالت بر صحت آن میدانند (مجلسى)
البته این کتاب، لفظ و عبارات آن حضرت نیست، بلکه بهترین و پرارزش ترین مجموعه ای است که یکى از بزرگان برجستة شیعه، آداب و معارف و اخلاق و سنن مذهب شیعة جعفرى را دربرابر مؤلفات مذاهب دیگر، تألیف و تدوین کرده است. ازاین رو این کتاب را به حضرت صادق(ع) که یگانه مروج و مبین أحکام و آداب این مذهب است نسبت داده اند و حقیقت این نسبت از لحاظ معنا و حقیقت است، نه لفظ و عبارت.
در این کتاب دقائق معارف و اسرار حقایق و لطائف اخلاقیات و مراحل سیروسلوک و خصوصیات مراتب ایمان، به اندازهاى دقیق و تحقیقى و عمیق ذکر شده است که کمترین نقطه ضعف و انحراف و سستى درخلال جملات و مطالب آن دیده نمى شود، و آنچه مسلم است این کتاب در مرتبة فوق کتب مؤلفه متداوله علماء و محققین و عرفاء است (مجلسی)ازاین رو، سیدبن طاوس دربارۀ این کتاب میفرماید: لازم است که شخص مسافر این کتاب شریف را همراه خود داشته باشد، زیرا آن بهترین کتاب جامع و لطیفى است که انسان را در راه سلوک به خدا کمک کرده، و اسرار و حقایق آئین مقدس اسلام را تعلیم مى دهد (ابن طاووس)


سلوک درختی در نظر عرفا



اولین تقسیم بندی برای عرفان عملی شیعی یا سیروسلوک شیعی، تقسیم راه سلوک به منازل و حالات است. پس ازآن، عارفان و صوفیان واصل که مسیر حرکت به سوی حق را در سایة قدم نهادن در سه گسترۀ شریعت، طریقت و حقیقت می دیدند، برای تبیین و توصیف بهتر راه سلوک، این سیر را به منازل گوناگون تقسیم کرده اند.
در برخی از این تقسیم بندی ها، نیازی  ندیده اند که مقامات و منازل لزوماً پشت سرهم طی شوند. بنابراین از هرکدام از منازل شروع کنیم، به سرمنزل مقصود خواهیم رسید. آنچه مهم است رسیدن به فنای فی الله و بقای بالله است. به سخن دیگر در سلوک درختی تهذیب نفس و تربیت شدن انسان و تأدیب به آداب اسلامی ملاک عمل است و در این نوع سلوک، مراعات ترتیب میان مقامات و منازل، لازم نیست یا حداقل الزامی نیست. ازاینرو، برخی عارفان واصل با استعانت از آیات و روایات، این مسیر را تبیین کرده اند.
یکی از کتابهای عرفان عملی شیعی که سلوک درختی را در آن میتوان ترسیم شده دید،کتاب اوصاف الاشراف خواجه نصیرالدین طوسی است. خواجه این کتاب را برای بیان سیر اولیا و روش اهل بینش بر قاعدۀ سالکان طریقت و طالبان حقیقت مرتب ساخته است. خواجه دراین کتاب شش باب برای سلوک ترسیم کرده که هر باب دارای شش فصل است، اما این فصول و باب ها ترتّبی برهم ندارند. آیت الله جوادی آملی در توصیف مراحل سلوک در کتاب اوصاف الاشراف میگوید:سالکی که برای بار اول طیّ طریق کرده است، بدون نام و نشان راه را می پیماید و هرجا که برای قدم گذاشتن مناسب ببیند علامت می نهد تا دیگران با آشنایی با این نشانه ها و  علامت ها ، این راه را پیموده، به فنای حق و فنای بالله برسند (جوادی آملی)

چینش در سلوکِ درختی



سلوک درختی که درحقیقت به نوعی تبیین سیروسلوک است، براین پایه استوار است که برای سیروسلوک اساس و مبنا یا به تعبیر روشن تر، تنة درختی ترسیم شده است، که بقیة مراحل به عنوان شاخ و برگ آن بدنة اصلی قرارگرفته اند.قابل ذکر اینکه، سلوکِ درختی، امر بدیع و نویی نیست، بلکه این نوع سلوک، همان بایدها و نبایدهای اخلاقی است که مؤمنان برای تزکیه و تنزیه می توانند آنها را مراعات کنند.به عبارت دیگر در این سلوک، مراحلی که درون مایة مشترک دارند کنار هم قرار گرفته، شاخه های اصلی این درخت را تشکیل داده اند.
 آنچه از برخی آیات، روایات و آثار عارفان به دست می آید، این است که کلی ترین درونمایه ای را که جامع ترین عنوان برای تمام مراحل سلوک است به عنوان تنة اصلی این درخت انتخاب کرده اند. برایند این نوع چینش، ایجاد سلوکی است که میتواند نمای بیرونی آن مانند یک درخت دیده شود که از یک تنه و چند شاخة بزرگ و چندین شاخک و تعداد زیادی برگ تشکیل شده است.
باعنایت به روایات معصومین(ع) و چینش بزرگان عرفا، میتوان به ده موضوع اصلی که پایه و مسیر اصلی حرکت به سوی خداست اشاره کرد:
فقر، زهد، ذکر، رضا، عشق، اخلاص، خوف، توکل، ریاضت و پیر.
با این نگرش شاید بتوان ادعا کرد که در عرفان عملی شیعی بر پایة احادیث امامان (ع) و تبیین عارفان شیعی، بین مراحل سلوکی، نسبت اصلی و فرعی وجود دارد. برای رسیدن به این امر، به دو صورت عمل شده است:

1- جستجوی اصول کلی مراحل سیروسلوکی که این قابلیت را دارند که به عنوان شاخه های اصلی قرار گیرند، به صورتیکه در زیر هرکدام تعدادی از منازل یا مراحل فرعی قرار گیرند. در این شیوه، تنة اصلی درخت سلوک «سلوک الی الله» است.
 در این تبیین، این درخت چند شاخة اصلی دارد، که هرکدام دارای منازل و مراحل فرعی است. این نوع سلوک در برخی از رساله های سیروسلوک مانند: اوصاف الاشراف که شاخه های اصلی را شش منزل میداند، یافت میشود. با این نگرش، فیض کاشانی در کتابِ زاد السالک، این منازل و مراحل را بیست وپنچ منزل میداند(محدث) همچنین، این نوع مرحله بندی که اصول کلی اعمال را در خود داشته باشند نیز در کتاب قوت القلوب آمده است (مکی )

2- عصارۀ کلی تمام اعمال سلوکی. دراین شیوه، درونمایة اصلی، بر یک یا چند امر استوار است، که میتوان وجه مشترکی برای آنها مشخص کرده وآن را تنة اصلیِ سلوکِ درختی پیشنهاد داد. چنانچه درونمایة اصلی و اساس تمام مقامات و منازل را برخی زهد می دانند. دراین باره نویسنده کتاب زاد السالک با پذیرش جایگاه زهد در عرفان شیعی، برای تأیید این جایگاه به روایتی از امام صادق(ع) تمسک می جوید که میفرماید: تمام خوبی ها را در یک خانه قرار دادند و کلید آنرا زهد در دنیا تعیین کردند (فیض کاشانی)

در برخی کتب، سلوکِ درختی واضح تر بیان شده و شکل منظمی به خود گرفته است. برای مثال: درکتاب مرتع الصالحین آمده است، همة اعمال ایمان دو قسم است: ترک شر است و این صبر است؛ و اتیان خیر است و این شکر است. همچنین برای این دو شاخة اصلی، شاخه های فرعی نیز برمی شمرد و میگوید: چون به حقیقت صبر بازگردی، بسیار عمل یابی که صبر بود. همچنین توضیح می دهد که حلم صبر است و قناعت صبر است و تواضع صبر است (اوزجندى)
در این راستا، برخی اصول کلی فضائل معنوی را سه فضیلت تواضع، احسان و صداقت میدانند. همچنین با توسعة معنایی در لفظ «فضیلت»، تمام فضائل معنوی را زیرمجموعة این سه قرار داده اند و صداقت را نیز اوج دو فضیلت دیگر بیان می کنند. به عبارت دیگر، صداقت را تنة اصلی این درخت دانسته اند. البته عصارۀ این سه فضیلت را «وحدت» یا «توحید» دانسته اند؛ چراکه دو فضیلت اول، یعنی تواضع و احسان، باعث میشوند که انسان از خودِ فردی جدا شود و با تهی شدن از «خودِ خود» امکانِ دریافت امور را چنانکه هستند، مییابد (شووان، .) بنابراین، میتوان گفت: دراین دیدگاه، تنة درخت در سلوکِ درختی، «توحید» است.
برخی از عرفا محور اصلی عرفان عملی شیعی را «عشق» یا «محبت» میدانند و مراحل دیگر راتابع آن میدانند (نیریزی)  تاحدیکه برخی عقیده دارند که میدان های سلوک در میدان دوستی مستغرق است؛ یعنی تمام میدانها زیرمجموعة میدان محبت و دوستی اند (طوسی)
دربارۀ سلوک درختی و اینکه عرفا تنة اصلی این درخت را چگونه بیان کرده اند، صاحب کتاب  رساله الولایه معتقداست که توبه برای مقامات و احوال به مثابة زمینی است که میخواهند بر آن بنایی نهند و اولین مقام در سیروسلوک را مقام توبه میداند (آشتیانی)

فواید سلوکِ درختی



سلوک درختی را میتوان اخلاق سلوکی هم نام گذاری کرد. این نوع سلوک دارای فواید و محسناتی است که برخی از آنها درذیل بیان م یشود:

1- اعمال شبیه به هم را شناسایی کرده، درنتیجه از تکرار اعمالی که روش انجام مشابهی دارند جلوگیری شود.
2- بیماری هایی که در مسیر حرکت به سوی حق دارای درمان های همسانی هستند یکجا درمان شوند .  به طورنمونه، در کتاب مرتع الصالحین برای خودبزرگ بینی و چند بیماری نزدیک به آن یک درمان بیان شده است: «عزّ و فخر و خیال و عجب و ادلال همة نزدیک اند به کبر» و درمان کلی آنها، یعنی ریاضت نفس لوامه، درمان اعمال هم خانوادۀ آن نیز هست (مایل هروی)
درنتیجه برآیندِ سلوکِ درختی را میتوان امور زیر دانست:
1- سیروسلوک به سوی خدا امکان پذیر است؛
2- سیروسلوک به صورت تدریجی است؛
3- مراحل و درجات، احصای به عدد شده است؛
4- می توان اشارۀ برخی روایات به سلوکِ درختی را استنباط کرد؛
5- به دلیل اینکه روایات ائمه(ع) ازلحاظ تاریخی مقدم بر کتاب های سیروسلوکی است، می توان ادعا کرد که عارفان در نوشتن رساله های سیروسلوک، همانطورکه برخی بیان کرده اند، تمسک به قرآن و روایات اهل بیت (ع) نموده اند (طباطبائی نجفی)
اشاره نکردن برخی از عرفا به اخذ مطالب از معصوم(ع) شاید به دلایل ذیل باشد:
1- فشار سیاسی و اجتماعی؛ ابوطالب مکّی در کتاب قوت القلوب، بسیار از روایات امام علی(ع) و امام صادق(ع) استفاده کرده، اما از واژۀ «روینا عن اهل البیت» و «رواه اهل البیت» استفاده کرده است (مکی )
2- رویة علمای پیشین در ذکر نکردن منبع.
3- وجود «سنت شفاهی» و عدم کتابت در مسائل معنوی؛ زیرا امور معنوی برای همة انسانها فهمیدنی نیست، به عبارت دیگر رازآلود و سرّی است، ازاین رو برخی امور و حتی نام اشخاص، در نقل امور معنوی، مخفی نگاه داشته میشود.
4- در سلوکِ درختی ترتیب نیاز نیست. سالک میتواند از هر یک از منازل شروع کند. اگرچه برای سلوک مقدماتی لازم است که برای ورود به این مقدمات ناگزیر باید از جایی شروع کند، که برخی اولین مقدمه را «اراده» نامیده اند

این تفاوتها، شاید اشعار به این مطلب باشد که برای سیروسلوک به سوی حق تعالی، ترّتب دقیق و غیرقابل اغماض، الزامی نیست .